"آگوستو بوآل" مدیر تئاتر آرنا در برزیل به مناسبت روز جهانی تئاتر در 27 مارس 2009 پیام داد.
رسانههای جمعی تنها با ذکر منبع ارسال پیام روز جهانی تئاتر(سایت ایران تئاتر) میتوانند نسبت به بهرهبرداری و انعکاس آن اقدام کنند.به گزارش سایت ایران تئاتر، روز جهانی تئاتر مصادف است با 27 مارس 2009 و مقارن است با 7 فروردین 1388 که امسال آگوستو بوآل برزیلی به مناسبت این روز پیام داد.
آگوستو بوآل متولد 1931 در ریودوژانیرو برزیل دراماتورژ، استاد دانشگاه، نویسنده، تئوریسین، کارگردان تئاتر و خالق روش"تئاتر ستمدیدگان" است. او از 1956 تا 1971 مدیر تئاتر آرنا در سائوپولو برزیل است که موجب یک انقلاب در حوزه زیباییشناسی در تئاتر برزیل شده و به اروپا نیز منتقل میشود.
متن کامل پیام آگوستو بوآل به شرح زیر است:
تمامی جوامع بشری در زندگی روزمره خود"جذاب و دیدنی" بوده و در لحظاتی خاص نیز"صحنههایی باشکوه و تماشایی" خلق میکنند. آنان در شکلِ سازمان اجتماعی، جذاب و دیدنیاند و صحنههای باشکوه و تماشایی را نیز به گونهای خلق میکنند که گویی تماشاگری به دیدن آن آمده است.
ساختار روابط انسانی ریشه در شیوههایی تئاتری دارند، هر چند خود افراد نسبت به این مهم آگاهی نداشته باشند. استفاده از فضا، زبان تن، گزینش واژهها و حتی تغییر تکیه صدا، تقابل افکار و هیجانات و هر آن چه که در صحنه به نمایش میگذاریم، همان است که هر روزه آن را نیز زندگی میکنیم. ما تئاتریم!
مراسم ازدواج و تشییع جنازه، امری"دیدنی و تماشایی"اند و به همان گونه مناسک روزانه نیز هر چند آشنا و شناخته شده به نظر میآیند اما ما نسبت به آنان وقوف کامل نداریم. از مراسم پرشکوه و تجمل گرفته تا قهوه صبحانه و تبادل صبح بخیر، از عشقی محجوبانه و حجم بالایی از شور و اشتیاق گرفته تا یک جلسه مجلس سنا و دیداری سیاسی، همه و همه چیز تئاتر است.
یکی از مهمترین کارکردهای هنر ما، حساس کردن مردم به لحظههای جذاب و تماشایی زندگی روزانه است که در آن بازیگران، خود تماشاگرند و در این نمایشها صحنه و جایگاه تماشاگران یکی شده است. ما همه هنرمندیم و با فعالیت در تئاتر، ما دیدن را میآموزیم؛ چرا که ما به طور معمول تنها عادت به نگاه کردن داریم. آن چه با آن آشنایی داریم، برایمان نادیدنی است: تئاتر صحنه زندگی روزانه را روشن میکند.
در ماه سپتامبر گذشته، ما همگی با یک مکاشفه تئاتری دچار شگفتی شدیم: ما که تصور میکردیم علی رغم جنگها، نسلکشی، کشتار و شکنجههایی که همه بیتردید در مناطقی دور از ما وجود دارند، در جهانی بیخطر در حال زندگی هستیم. ما که در امنیت کافی با پولهایی سرمایهگذاری شده در بانکهای قابل احترام و یا در دستهای تاجری صادق در بورسها زندگی میکردیم به ناگاه با این واقعیت روبهرو شدیم که پولهایمان وجود ندارند، مجازیاند، داستانی ساختگی توسط شماری اقتصاددان که خود ساختگی نبودند و البته قابل اطمینان و احترام نیز نبودند. همه چیز تنها یک تئاتر بد بود، یک طرح سیاه که در آن اندک افرادی همه چیز بردند و بسیاری همه چیز از دست دادند. تعدادی سیاستمدار از کشورهای غنی، دیدارهای محرمانهای برگزار کردند که به راهحلهای جادویی نیز دست یافتند و ما قربانیان تصمیمهای آنان، تنها به تماشاگران آخرین ردیف صندلیهای بالکن تبدیل شدیم.
20 سال پیش، من فدره اثر راسین را در ریودوژانیرو به صحنه بردم. امکانات صحنهای بسیار کم بود: تنها پوست گاو بر روی زمین، بامبوهایی در اطراف. پیش از هر اجرا به بازیگرانم میگفتم"قصهای که ما هر روز میگفتیم به پایان رسیده. وقتی از میان بامبوها عبور میکنید، هیچ کدام حق دروغ گفتن ندارید. تئاتر حقیقت پنهان است." آن گاه که ورای ظواهر را میبینیم، در همه جوامع، گروههای قومی، جنسیتها، طبقات اجتماعی زورگویان و مردم مستضعف را مشاهده میکنیم؛ دنیایی ناحق و ظالم. ما باید جهانی دیگر خلق کنیم؛ چرا که میدانیم امری است امکانپذیر و این خلق جهانی دیگر وابسته به ماست، به دستان ما و بازی در صحنه و در زندگی خودمان.
در این"صحنههای باشکوه و تماشایی" که در حال آغاز است، شرکت داشته باشید و آن گاه که به خانه بازمیگردید با دوستانتان نمایشهای خود را بازی کنید و بنگرید آن چه را که پیش از آن هیچ گاه نمیتوانستید ببینید: که خود بسیار روشن و مشخص است. تئاتر تنها یک اتفاق نیست؛ یک راه زندگی است!
ما همه بازیگریم: شهروند یک جامعه بودن، تنها به مفهوم زندگی در آن جامعه نیست، بلکه تغییر آن جامعه است.