اگر بهروز غریبپور را همیشه در محل کارش در خانه هنرمندان ایران و یا نشستهای مطبوعاتی و رسمی دیده باشی، با دیدن او بر سر تمرین اپرای عروسکی مکبث تعجب میکنی، وارد تالار فردوسی که میشویم بهروز غریبپور را میبینیم که لباس کار پوشیده است و در کنار دیگر اعضای گروه روی زمین سر سفره ناهار نشسته است. مدیرعامل خانه هنرمندان در این تصویر هیچ شباهتی به تصویر رسمیِ همیشگیاش ندارد. یکی از اعضای گروه دو بشقاب سالاد ماکارانی برای من و همکارِ عکاسم میآورد و اشاره میکند:«خودم پختم.»
تا زمان استراحت گروه به پایان برسد، چند دقیقهای را در دکورهای در حال ساخت نمایش دقیق میشوم، فضا به نظرم ایرانی میآید، نکتهای که غریبپور در هنگام صحبتهایمان کاملاً با آن مخالفت میکند، غریبپور میگوید:«نه، فضا کاملاً مربوط به اسکاتلند است.» غریبپور این اپرای عروسکی را براساس اپرای مکبث، ساختهیِ"جوزپه وردی" تنظیم و کارگردانی میکند. بعد از پایان زمان استراحت و ناهار قرار بر این میشود که ابتدا از عروسکها عکاسی کنیم. غریبپور گروه را به صحنه فرامیخواند، وضعیتهای مختلف را برای دوربین روی صحنه میچیند، ناگهان یک فریاد. چند لحظهای سکوت در تالار فردوسی. غریبپور بود که با فریاد به یکی از اعضای گروه گفت:«ساکت» و به همان سادگی که ناگهان فریاد زد، ناگهان باز یک مدیر مهربان میشود، این مهربانی و فریاد مرز مشخصی نداشت. از او میخواهیم که خودش هم روی صحنه برود و چند عکس در کنار عروسکها بگیرد. روی صحنه میرود، خودش هم چند مدل به عکاس پیشنهاد میدهد و نشان میدهد، قواعد حاشیهایِ کار را نیز بلد است. بعد از پایان عکاسی در حالی که مشغول روشن کردن پیپ خود است گپ و گفت را آغاز میکنیم. غریبپور در آغاز میگوید:«از دو سال پیش به فکر بودم که پس از اپرای رستم و سهراب، اپرای دیگری را دست بگیرم، آرزو داشتم باز هم روی شاهنامه کار کنم اما به دلیل هزینه بالایِ چنین پروژههایی و نداشتن بودجه منصرف شدم و به دنبال اثر دیگری رفتم که در کشور ما هم شناخته شده باشد. اپرای مکبث"جوزپه وردی" را انتخاب کردم. از همان دو سال پیش به طراحی صحنه و عروسکها فکر میکردم اما تا زمانی که بنیاد رودکی و اداره کل هنرهای نمایشی موافقت خود را با اجرای اپرا اعلام نکرده بودند، فقط خودم در گیر کار بودم. خوشبختانه هر دو مجموعه با اجرای اپرا موافقت کردند و از مهرماه سال 85 کار گروهی روی اپرا شروع شد.» غریبپور درباره همکاران خود میگوید طراحی عروسکها زیر نظر من و توسط علی پاکدست و مریم اقبالی به عنوان سرپرست کارگاه ساخت عروسک انجام شده است و محسن ایمانخانی، همایون سلاحی، کاملیا نوحی، سلما محسنی و علی ابوالخیریان به عنوان اعضای کارگاه ساخت عروسک در ساخت آنها همکاری کردهاند. پس از آماده سازی عروسکها، مریم معینی، مونا کیانیفر، فروز هاشمی، کاملیا نوحی و سایر اعضای گروه آران دوخت لباسها را آغاز کردند و در ادامه کارگاه ساخت صحنه به سرپرستی هنگامه سازش و با همکاری نسیم امیرخسرو، غزل اسکندرنژاد و نازبانو اخوان کار خود را آغاز کردند. غریبپور در ادامه میافزاید:«طراحی صحنه توسط خود من انجام شده است و داود منطقی به عنوان دستیار طراح با من همکاری میکند.»
همچنین طراحی نور نیز توسط خود غریبپور انجام خواهد شد.
غریبپور درباره زمان احتمالی اجرای نمایش میگوید:«سعی داریم در بهار سال 86 نمایش را در تالار فردوسی روی صحنه ببریم.»
در ادامه اشاره میکنم به همکاری یک گروه اطریشی در ساخت عروسکهای اپرای رستم و سهراب هنوز حرفم تمام نشده که متوجه منظورم میشود و میگوید:«تمام مراحل تولید اپرای عروسکی مکبث در این جا و توسط گروه عروسکی آران انجام شده است، عروسکها در ایران و توسط گروه ایرانی ساخته شدهاند.»
میپرسم آیا کیفیت عروسکهای این اپرا با اپرای قبلی قابل مقایسه است؟
میگوید:«کیفیت عروسکهای اپرای"مکبث" بالاتر از اپرای"رستم و سهراب" است، چرا که طی یک سال کار با آن عروسکها اشکالات آنها را آنالیز کردیم و به همین دلیل عروسکهایی که خودمان ساختهایم بسیار پیشرفتهتر و کاملترند.»
گفتنی است در این اپرا نزدیک به صد عروسک حضور خواهد داشت که چهل عروسک به شکل سیاهی لشکر در صحنه حضور پیدا خواهند کرد.
درباره طولِ زمان اجرا میپرسم، غریبپور میگوید:«زمان اپرا دو ساعت است و مایلم اپرا بدون حذف اجرا شود اما بستگی دارد به مراحل تمرین و این که به چه نقطهنظر قطعیای برسیم.»
میپرسم آیا"وردی" به مکبث شکسپیر وفادار بوده است؟
میگوید:«کاملاً وفادار است اما"وردی" کوشش کرده است که به جای یک اثر تراژیک یک ملودرام بیافریند و کوشش من این است که اپرا دوباره شکلی تراژیک به خود بگیرد.»
او اشاره میکند که حدود چهار سال پیش برای اولین بار این اپرا را شنیده است و در ادامه میافزاید:«همان طور که گفتم مایل بودم از کارهای آقای چکناواریان روی صحنه ببرم اما به دلیل بودجه سنگین اجرا و ضبط موسیقی، این امر ممکن نبود و برای آینده نیز مایلم که اپرای لیلی و مجنون حاجی بیگف را برای صحنه کارگردانی کنم.»
میپرسم فکر میکنید اپرای مکبث بتواند موفقیت اپرای رستم و سهراب را تکرار کند؟ او میگوید:«آینده گواهی میدهد که تمام تجربیاتِ چهار دهه کار صحنهای را در مکبث به کار گرفتهام. از نظر جذابیت بصری، جذابیتها بالاتر از کارهای قبلی خواهد بود. برای این کار جلوههای ویژهیِ متعدد و متفاوتی طراحی کردهایم. همچنین غریبپور اشاره میکند:«برای اولین بار است که در دنیا اپرای عروسکی مکبث به شکل نخی روی صحنه میرود.»
پس میتوانیم بگوییم که برای اولین بار اپرای عروسکی مکبث به شکل عروسکی نخی در سومین تالار بزرگ عروسکی نخیِ دنیا اجرا میشود.
اشاره میکنم که آیا در طراحی صحنه از فضاهای ایرانی استفاده شده است که غریبپور کاملاً این نکته را رد میکند و میگوید:«به هیچ عنوان، فضا به طور کامل فضای اسکاتلند است.»
میپرسم آیا امکان دارد این اپرا در خارج از کشور هم اجرا شود؟ میگوید:«اپرا را جوری طراحی کردهام که امکان سفر هم داشته باشد و بسیار مایلم این اثر را که از نظر تولید کاملاً ایرانی است در فستیوال شکسپیر که هر سال در آمریکا برگزار میشود، شرکت دهم.»
او در ادامه میافزاید:«اعتقاد دارم اگر اپرای رستم و سهراب را در کشورهایی که مدعی تئاتر عروسکی هستند به نمایش بگذاریم تا دیگران در مورد آن داوری کنند، خواهیم دید که مطلقاً نه تنها از آنها پائینتر نیستیم که در خیلی از موارد جلوتر از اروپاییها هستیم. در این پروژه این نکته برایم ارزشمند است که در همهیِ زمینهها از طراحی تا ساخت همهیِ عناصرِ صحنه، اعضای گروه آران به مهارت فوقالعادهای در حد استادی دست پیدا کردهاند.»
غریبپور در ادامه درباره تعداد اجراها میگوید:«فعلاً سه ماه اجرا در نظر گرفته شده است که اگر موفقیت حاصل شود طبیعی است که اجراها تمدید میشود.»
در ادامهیِ صحبتها، غریبپور میگوید:«از نظر خودم اپرای مکبث وصیتنامه هنری من محسوب میشود چرا که همه توش و توانم را به کار گرفتهام. گروه آران امروز به بلوغی دست پیدا کرده است که سالها آرزو داشتهام گروهم در این حد و توان تجربه دست پیدا کند.
میگویم چرا وصیتنامه؟ میگوید:«هر اثر میتواند آخرین اثر یک کارگردان باشد.»
اشاره میکنم که این گونه کارها به گونهای است که بعد از آماده شدن میتواند بدون حضور کارگردان هم اجرا شود و در شهرهای دیگر حضور پیدا کند، سریع صحبتم را قطع میکند و میگوید:«هرگز اجاره نمیدهم نمایش بدون حضور خودم اجرا شود. اصلاً نمیتوانم یک نمایش را به امان خدا رها کنم، چون در هر اجرا به ایدهها و تصمیمات جدید میرسم. در آخرین اجرای"یاهو، آهو" پیشنهادی را به کار گرفتم که در 26 اجرای قبلی به کار نگرفته بودم. مادامی که زندهام اجرای نمایشهایی که کارگردانی کرده باشم بدون حضور من نخواهد بود. اما اگر اپرای سوم را هم کار کنم، آن وقت دستیارانی خواهم داشت که بتوانند کار را ادامه دهند.»
اشاره میکنم که زمانی علاقهمند بوده است که نمایشی عروسکی دربارهیِ واقعه عاشورا کار کند، میگوید:«در نمایش"یاهو، آهو" به صورت عروسکی سایهای به این واقعه پرداختم و در میانه این نمایش با صحنههایی از واقعه عاشورا نیز روبهرو بودیم اما هنوز هم آرزو دارم واقعه عاشورا را به صورت تلفیقی از عروسک نخی و سایهای کار کنم.»
میگویم: صحبت آخر؟ میگوید:«امیدوارم تماشاگر لذت ببرد.»