فروغ سجادی:
وقتی برای دیدن نمایش "قاتل بیرحم هسه کارلسون"به کارگردانی "مسعود رایگان"میروید قبل از شروع اجرا با دیدن بروشور جالب نمایش و اسم آن، هیجان دیدن یک نمایش جنایی شما را فرا میگیرد به ویژه وقتی در متن بروشور، کارگردان مینویسد که "هنینگ مانکل"نویسنده سوئدی نمایشنامه لقب مرد جنایی تئاتر را دارد.
این هیجان در طول اجرا با دیدن صحنههای کمیک نمایش بازهم باقی میماند و
لذت آن وقتی بیشتر میشود که نمایش به پایان میرسد و شما تازه معنی
واقعی جنایت بشری را میفهمید.
هنینگ مانکل نویسنده سوئدی به خاطر رمانهای جناییاش مشهور است. او که
همسر اوا برگمن کارگردان تئاتر (دختر انگمار برگمن) است در موزانبیک
ماپوتو تئاتری را بنیانگذاری کرده که با هزینه شخصی خود آن را اداره
میکند و همیشه با عشق انسان دوستانه وقایع جهان سوم را دنبال میکند.
(براساس اطلاعات بروشور نمایش)
گفتوگوی سایت ایران تئاتر را با "مسعود رایگان" کارگردان نمایش "قاتل
بیرحم هسه کارلسون" میخوانید:
از ترجمه و اجرای این متن بگویید؟ نمایشنامهای که بیشتر کمدی است تا
جنایی. چطور شد به فکر اجرای این نوع کمدی در ایران و معرفی این نویسنده
سوئدی افتادید؟
وقتی من در سوئد بودم در سال1997 برحسب پیشنهاد تئاتر شمال سوئد، قرار بود
این نمایشنامه را به زبان سوئدی اجرا کنیم. همان زمان با این اثر آشنا
شدم. هنینگ مانکل هرچند به خاطر رمانهای جناییاش مشهور است، اما زاده
تئاتر است و از تئاتر شروع کرده است. من با خواندن این نمایشنامه متوجه شد
چه شخصیتپردازی درستی از سوی نویسنده در این نمایشنامه صورت گرفته است.
شخصیتپردازی که تماشاگر وقتی بعد از اجرا به خانه میرود ساعتها به آن
شخصیتها فکر میکند و آنان در ذهنش باقی میمانند، سوالهایی در ذهنشان
مطرح میکند.
اجرای این شکل کمدی که کمدی متفاوتی است در ایران جالب توجه است،
کمدی ساده اما عمیق که برای مخاطب ایرانی تازگی دارد؟
بله، کمدی کار کردن کار سادهای نیست. خاصیت یک نمایش خوب این است که ذهن
مخاطب را به چالش بکشد و شما را در برابر چیزهای روزمره که از کنارش به
سادگی رد میشویم و به آن توجه نمیکنیم حساس کند، از جزء به کل رسیدن و از
کل، رسیدن به شکل فلسفی این نوع نگاه است که در نتیجه تضاد شکل میگیرد.
انسانهایی که تضاد رفتاریشان موجب ایجاد این نگاه در مخاطب میشود. تئاتر
جمع اضداد در یک مکان و موقعیت است. گاهی موضوع آنقدر دردناک است که حتی
مایل نیستیم به آن گوش دهیم و تراژدی آنقدر فاجعهآور است که دیگر کمدی
میشود . یعنی شما موضوعی را انتخاب میکنید که این موضوع آن قدر تراژیک
است که تحملش را ندارید و باید با آن شوخی کنیم.
دقیقا موقعیت تراژیک در این کمدی کم نیست.
کمدی مانکل کمدی شخصیت است و کمدی فارس نیست. ما در آن شاهد دو اتفاق
تلخ برای دو سرنوشتیم، نابودی رویای مادر به همراه یخ زدن آئورلیا. تراژدی
که رخ میدهد، هم سرنوشتی مادر با آئورلیا به خاطر ندانم کاری دیگران
است. اتفاقا جنایت رخ میدهد، چه جنایتی مهمتر از یخ زدن آئورلیا یا مرگ
آرزوهای مادر.
منظورم از جنایت کشتن کسی به وسیله دیگری است، در طول نمایش همچنان منتظر
این اتفاقیم اما میبینیم کسی، کسی را نمیکشد و تعبیر نویسنده از جنایت
چیز دیگری است، جنایت مهمتر جنایت بشری در معنای کلی آن است.
به همین دلیل است که گفتم کمدی کارکردن سخت است. اگر فضای کمدی در خود
موقعیت چیدمان شود، سعی میکنیم در جاهایی بیننده، خندهاش بگیرد و
موقعیتی ایجاد کنیم که خندهآور باشد. کمدی غیر متعارف این است که زنی که
دماغ ندارد به خوبی ترومپت مینوازد و در واقع همه چیز غیرمتعارف است.
به نوعی ما در این اجرا با یک گروتسک مواجه هستیم. به نظر میآید
شما هم در میزانسن و بازیها بر این گروتسک تأکید داشتید؟
گروتسک به آن معنای انسانیاش مثلا شما میبینید زنی از سادگی هر روز در
سرما و برف کنار پل میآید تا خدا را ببیند و با او یک فنجان چای بخورد و
صحبت کند. اینجا فردی از بیزبانی با خداوند صحبت میکند. خداوند در خلوت
انسان همه چیز است اما این مسأله در یک موقعیت طنز نشان داده میشود.
به نظر میآید برخی از صحنه و آدمها در این اجرا اضافه هستند و
نبودشان برای نمایش در اتفاق داستان چیزی را تغییر نمیدهد.
مثلا؟
[:sotitr1:]مثلا حضور شخصیت بزرگسالی هسه که به نوعی گذشته را
روایت میکند و در گوشهای نشسته است. دیالوگهای او یا اتفاقات نمایش
میتوانست بدون حضورش هم گویای همه چیز باشد البته مشخص است شما به عمد و
برای ایجاد تعلیق این شخصیت، راوی را گذاشتهاید.
این دیگر به شکل اجرایی ما برمیگردد که حضورش را در صحنه ضروری دیدم. این
که بیرحمی کارهای این دوستان از زبان خود او گفته شود. اتفاقی که 26 سال
پیش رخ داده و در یک لحظه منفک میشود. مانکل معتقد است پایههای شخصیتی
انسان از کودکی شکل میگیرد و حرف این نمایش این است که یاد بگیری در مقابل
کاری که دوست نداری بگویی نه! این به گذشتهات باز میگردد. این همه
زمینهچینی برای این که در مقابل کاری که دوست نداری، بتوانی بگویی نه!
به نظر میرسد آثار جنایی این نویسنده هم با دیگر آثار جنایی
متفاوت است و او در رمانهای جناییاش هم نگاهی روانشناسانه دارد؟
بله این نویسنده در رمانهای جنایی خود هم نگاهی کاملا روانکاوانه دارد،
روابط روانشناختی است نه فقط جنایی.
سال گذشته قرار بود نمایش دیگری را در تئاتر شهر اجرا کنید که
انصراف دادید؟ چطور به اجرا در ایرانشهر رسیدید؟
بله قرار بود "مرگ تدریجی آقای ترکاشوند" را اجرا کنیم. نمایشنامه را
پیشنهاد دادیم که پذیرفته شده و تمرین آغاز شد؛ اما بعد همان طور که در
جریان هستید به دلیل این که بازیگر نمایش بازی در صحنه و فیلم دیگری را به
این نمایش ترجیج داد و رفت و من هم در شرایط روحی مناسبی نبودم تا خودم
بازی کنم، اجرا منتفی شد. تا این که من و خانم تیموریان سال گذشته بهمنماه
پبشنهاد اجرای این نمایش را به ایرانشهر ارائه دادیم و با مدیرش صحبت
کردیم. به نظر من این تماشاخانه جزو تماشاخانههای خوب تهران است که
استانداردترین سالنها را دارد. حداقل باید پنج تماشاخانه مثل این در تهران
داشته باشیم، چون امکانات این سالن استاندارد است و به نسبت سالنهای
تئاترشهر که بعد از بازسازی دوم آکوستیک بودن خود را از دست دادهاند، سالن
مناسبی برای اجرا است.
شرایط اجرا در تماشاخانه ایرانشهر با تئاتر شهر فرق دارد و این
سالن یک تئاتر خصوصی است که نمایشها باید مطابق شرایط و ضوابط آن باشند
تا بتوانند اینجا اجرا بروند، شما در این خصوص مشکلی نداشتید؟
ببینید مساله این است که حتی اگر سالنهای ما پر باشد باز هم فروش جوابگوی
هزینههای اجرا نیست. اکنون هزینههایی که تاکنون از خودمان کردهایم، یک
سوم مخارج تئاتر است. این هزینه را به طور شخصی از این سو و آن سو و با
کمک از جاهای مختلف تهیه کردهایم. من و خانم تیموریان که تهیه کننده
نیستیم. 20 در صد فروش هم که متعلق به سالن است و این طبیعی است و حق
کارکنان زحمت کش سالن است که جا دارد من همین جا از همکاری آنان و آقای
جوزانی به عنوان مدیرشان تشکر کنم که همه نوع همکاری برای این اجرا با ما
انجام دادند؛ اما شرایط کلی مطلوب نیست. در همه جای دنیا و در کشورهای
توسعه یافته مراکز دولتی به تئاتر کمک میکنند. در اروپا شهرداریهای مناطق
مختلف به رونق مسایل فرهنگی کمک میکنند. یک نهاد و یک مرکز به تنهایی
جوابگو نیست. همه شهرداریها و نهادهای دولتی برای تولیدات فرهنگی باید
تلاش کنند و منظور من توجه بیشتر مسوولان به این هنر است. تئاتر مادر همه
هنرهاست، چون جریانساز است و مسئوولان به آن بیشتر اهمیت میدهند.
فرهنگساز بودن این هنر قابل توجه است، بنابراین در اروپا از مهد کودکها
تئاتر را نهادینه میکنند و در سبد فرهنگی میگذارند تا انسانی که در جریان
کشاکش زندگی صنعتی دارد له میشود، گاهی به خودش بیاید.
شما و خانم رویا تیموریان زوجی هستید که همیشه به تئاتر توجه
دارید، حتی در شرایطی که پیشنهاد کار تصویری زیادی دارید و البته بازی در
سینما و تلویزیون برای شما کم دردسرتر و پر در آمدتر است.
من و خانم تیموریان به خاطر دین خودمان به این هنر است که با وجود همه
کارهای تصویری که داریم سعی میکنیم حداقل سالی یک اجرا داشته باشیم. تئاتر
برای ما به نوعی بازسازی و تجربه مجدد است.
آیا به فکر اجرا در سال آینده هستید یا بهتر بگویم برنامه بعدی
شما برای صحنه چیست؟
چون اجرای "قاتل بی رحم..." در تماشاخانه ایرانشهر به ماه محرم میخورد و
ما نمیتوانیم بیشتر از 30 اجرا در این تماشاخانه داشته باشیم، صحبتهایی
با مسئوولان مرکز هنرهای نمایشی کردهایم که در آینده بتوانیم این اجرا را
در مجموعه تئاتر شهر به صحنه ببریم. نمایش "شمال شرقی" از دیگر ترجمههایم
را هم تصمیم داریم برای اجرا در سال آینده ارائه دهیم.
از همین نویسنده است؟
خیر از یک نویسنده دیگر سوئدی است.