در ادامه سلسله نشستهای
بنیاد اکبر رادی، 30 آبان ماه برنامه
نمایشنامهخوانی"از پشت شیشهها" به کارگردانی مشترک محمد یعقوبی و رضا
شفیعیان با تحلیل این نمایشنامه توسط بهرام بیضایی همراه شد.
به گزارش سایت ایران تئاتر، در این نشست که در فرهنگسرای ارسباران برگزار
میشد، اهالی تئاتر چون اسماعیل خلج، هادی مرزبان، فریندخت زاهدی، محمد
رضاییراد در کنار حمیده بانو عنقا همسر مرحوم رادی حضور داشتند.
در ابتدا این نمایشنامه توسط بازیگرانی چون علی سرابی، آیدا کیخایی،
مسعود میرطاهری، معصومه رحمانی، صفورا کاظمپور، محمدرضا خرمی، شیرین
اسماعیلی، حمید قاسمی و فرزانه فدوی بازخوانی شد و سپس بهرام بیضایی به
بحث و تحلیل پیرامون این نمایشنامه پرداخت.
بیضایی در ابتدا با اشاره به جای خالی رادی در این جمع گفت:«کاش این اتفاق
در زمان خود رادی میافتاد؛ چرا که ما هر کدام این متن را با سلیقه خود
خواندهایم و به تحلیل آن پرداختهایم.»
وی سپس با اشاره به این که"از پشت شیشهها" از نمایشنامههای محبوب وی در
میان آثار رادی است، افزود:«این نمایشنامه به همراه"ارثیه ایرانی"
و"پلکان" نمایشنامههای محبوب من در آثار رادی هستند، اما یک پرسش درباره
فعالیتهای تئاتری رادی مطرح است که هرگز پاسخ روشنی به آن داده نشده و آن
نقطهای است که رادی فعالیتش را از آن جا آغاز کرد. من فکر میکنم
ورشکستگی خانواده در دوران نوجوانی او تاثیر زیادی روی آثار و بالاخص
مفهوم زوال در کارهای او گذاشته است.»
وی افزود:«واقعگرایی سلیقه حاکم نمایشنامهنویسی دهه 40 است که من خود
در آثارم سعی در فرار از آن داشتهام و رادی نیز در این اثر از این محدوده
فراتر میرود و ستایش من متوجه جنبه تجربی این نمایشنامه است.»
به گزارش سایت ایران تئاتر، بیضایی در ادامه این نمایشنامه را به
همراه"پهلوان اکبر میمیرد" اثر خودش متاثر از نمایشنامه"سیر روز در شب"
اثر یوجین اونیل خواند و گفت:« "از پشت شیشهها" تحت تاثیر هنر متعهد
بازنویسی شد و بزرگترین لطمهاش همان است. من نسخه اول را که در سال 1345
در نشریه"پیام نوین" چاپ شد، بیشتر دوست داشتم و حتی با رادی درباره اجرای
آن صحبت کردم.»
این نمایشنامهنویس و کارگردان در ادامه گفت:«متن اول بدون هیچ محاسبهای
متعلق به رادی است، اما در بازنویسی متن و زیر فشار روشنفکران دهه 40 و
بالاخص جلال آلاحمد و شخصیت کاریزماتیکش آن را به سوی هنر متعهد سوق داد
که در آن نمایشنامه نه براساس توانمندیهایش بلکه براساس میزان تعهدش
سنجیده میشود.»
وی افزود:«مشکل اصلی نمایشنامه شخصیت نویسنده یعنی بامداد است که یکی از
ضعیفترین شخصیتهای آثار رادی است و او با دادن چوب زیر بغل به این شخصیت
بزرگترین لطمه را به آن وارد کرده است.»
بیضایی همچنین گفت:«این نمایشنامه نوعی عذرخواهی رادی از همسرش برای
سالهای آینده زندگیاش است و نوعی پیش آگاهی نسبت به زندگیاش. اما
بامداد در این نمایشنامه از بسیاری جهات متضاد رادی است. او برخلاف رادی
نازا است، فاقد تخیل، خاطره، طنز، تحلیل و ایجاد ارتباط است. او به رادیو
گوش نمیدهد، روزنامه نمیخواند و پرسش این جاست که چگونه از اتفاقات
بیرون خبردار میشود؟ اگر درخشانها به خانه او نمیآمدند پس او چه چیزی
را در اثرش ثبت میکرد؟ شخصیتهای این نمایشنامه متاثر از فرمول خوب یا
بد هنر متعهد هستند. بامداد چنان بینقص ساخته میشود که این خود تبدیل به
نقص شخصیت میشود.»
وی افزود:«مریم تنها موجود زنده نمایشنامه است. وی یکی از بهترین شخصیتهای زن آثار رادی است که در نهایت خود را قربانی میکند.»
به گزارش سایت ایران تئاتر، بیضایی در ادامه با اشاره به فضای روشنفکری
دهه 40 گفت:«رادی از سوی روشنفکران زمان به مرکزیت آل احمد مورد نقد بود
که چرا نویسنده مانند اثرش عمل نمیکند و وارد مبارزه نمیشود اما"از پشت
شیشهها" نمایشنامهای بود که رادی باید آن را میآموزد.»
بیضایی در پایان"مگس شدن درخشانها" را یک فکر ادبی و غیر اجرایی خواند و
گفت:«زوج نمایشنامه"از پشت شیشهها" زندگی نکردند، بلکه"از پشت شیشهها"
ناظر زندگی بودند. با این همه این نمایشنامه هنوز اثر محبوب من است و
امیدوار بودم روزی آن را اجرا کنم، اما اکنون دیگر نمیتوانم به خودم
اجازه دهم بدون حضو رادی در متن دست ببرم.»
در پایان این جلسه از سوی بنیاد رادی لوحهای تقدیری به بهرام بیضایی و حمیده بانو عنقا اهدا شد.